توان فرسا (اَ دَ اَ کَ) ناتوان کننده. ازبین برندۀ نیرو. پایمال کننده قدرت. ضعیف کننده. رجوع به توان و دیگر ترکیبهای آن شود ادامه... ناتوان کننده. ازبین برندۀ نیرو. پایمال کننده قدرت. ضعیف کننده. رجوع به توان و دیگر ترکیبهای آن شود لغت نامه دهخدا
توان فرسا تحمل گداز، توان سوز، خسته کننده، سخت، شاق، طاقت سوز، طاقت فرسا، کمرشکن، ناتوان ساز، ناتوان کننده ادامه... تحمل گداز، توان سوز، خسته کننده، سخت، شاق، طاقت سوز، طاقت فرسا، کمرشکن، ناتوان ساز، ناتوان کننده فرهنگ واژه مترادف متضاد